مخلوق سوم : حقیقت یا ذهن مزاحم

میشه یه درخواستی ازتون بکنم؟

میشه منو از دست خودم نجات بدید؟



رفتی تو مغازه داری با فروشنده حرف میزنی طرف هم اصرار داره تو رو خر فرض کنه و با دست گرفتن بحث خودش رو بالا بکشه جنسش رو بکنه تو پاچت ،

دوباره شروع میشه ، یه صدای بلند تو کلّت ، سرت داد میزنه ، نمیتونی تحملش کنی ، بهت میگه احمق تو که میدونی یارو خر گیرت اورده میخواد بکنه تو پاچت خب یه چیزی بنال ، عین خر واینستا تو چشاش نیگا کن ،

اما تو که میدونی این کارا نشدنیه و نمیشه به هرکسی هر حرفی رو زد سعی میکنی اون صدا رو خفه کنی.

اما واقعاً کار درست اینه؟!


صبح از خونه میری بیرون یکی دیگه از همسایه ها یا دوستات رو میبینی ، با هم احوال پرسی های مسخره تون رو انجام میدین اما میدونی به محض اینکه ازت دور شد شروع میکنه از سر تا پات ، از بچت تا پدر جدت رو مسخره میکنه ،

دوباره شروع میشه ، یه صدای بلند تو کلّت ، سرت داد میزنه ، نمیتونی تحملش کنی ، بهت میگه خاک تو اون سرت کنن ادم بی عرضه تر از تو نیست ،  فکر چی هستی اخه؟

دوباره اون صدا رو خفه میکنی چون میدونی نمیتونی به یارو چیزی بگی باید به فکر ابرو و این جور کـ.س شعر ها باشی.

اما واقعاً کار درست اینه؟!


رفتی پای تخته سر کلاس درس ، معلم داره ازت سوال میپرسه ، داری مثل ادم جواب میدی ، معلم با قیافت حال نمیکنه و میگه برو بشین ، اول جوش میاری ، میگی منکه دارم درست حل میکنم ، میگه برو بشین حرف زیاد هم نباشه ،

دوباره شروع میشه ، یه صدای بلند تو کلّت ، سرت داد میزنه ، نمیتونی تحملش کنی ، فکر میکنی هر لحضه کلّت میترکه ، دوباره بهت خاک بر اون سرت کنن ، پاشو برو حقتو بگیر ،

دوباره اون صدا رو خفه میکنی چون میدونی از معلم جماعت عقده ای تر خودشه و نباید با این جونورا در افتاد.

اما واقعاً کار درست اینه؟!


شب که میشه میخوای کپت رو بزاری میبینی تمام این صدا ها از صبح تا حالا توی کلت جمع شده.

 

میدونی این صداها شخصیتت هستن ، خودت هستن ، وجودتن

پس نمیتونی ازشون فرار کنی

نمیتونی هیچ غلطی بکنی ،

نمیتونی ردشون کنی ،

نمیتونی بخوابی ،

فقط میدونی میتونی بمیری 


چرا؟


چون گذاشتی یه ادم هم خر فرض کنه هم یه سودی هم ازت ببره

چون گذاشتی یه ادم برات هم ادعای رفاقت کنه هم لهت کنه

چون گذاشتی یه ادم به خاطر موقعیتش حقت رو بخوره

چون انقدر ضعیفی که نمیتونی از خودت دفاع کنی


پس میمیری


قاتلت هم خودتی.



Can I ask a question
To help me save me from myself



Ozzy Osbourne - Diary of a mad man - Diary of a mad man



نظرات 2 + ارسال نظر
sara 25 شهریور 1389 ساعت 20:25 http://talangori.blogsky.com

سلام وبلاگ خیلی خوشملی دارین
مطلبتون رو خوندم زیبا نوشتین

خیلی ممنون که مطلبو خوندین
منتظر نظرات دیگه تون هستم

mahmood 25 شهریور 1389 ساعت 20:36 http://eiml.blogfa.com/

salam
be soorate etfaghi va az google varede weblaget shodam
az inke dasti dar neveshtan dari kheyli khoshhalam
mikhastam ye lotfi bokoni va to weblage man ye nazar bezari
nazare shoma baram moheme
ehsas mikonam dar khosoose aghaye seda ebi va weblage man harf haye ziadi dashte bashi
lotf kon va bekhatere inke to weblaget nazar gozashtam nazare arzeshmandeto be man elam kon
kheyli mamnoon az tavajohet

به وبلاگت سر زدم نظرم رو اونجا گفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد