غیر از مخلوق 2

اول از همه به خاطر این همه دیر آپدیت کردن و گشادی خودم از همه دوستانی که خرعبلات منو میخونن واقعاً معذرت میخوام ، یه چند روزیه سرم به کونم پنالتی میزنه و خلاصه هیچ کاری رو مثل آدم انجام نمیدم ، مثلاً میخواستم این متنی که الان دارم میزارم رو دیروز میذاشتم و امروز یه مخلوق دیگه اما خوب نشد.


دوم هم از همه اونایی که میاید اینجا و این شر و ور هارو میخونید واقعاً ممنونم.


بازم معذرت میخوام ، شرمنده.


ممنون از همه دوستان 


ممنون


مخلوق دوازدهم : کی میتونه یه لگد محکم به کله من بزنه؟

یکی منو از این ذهنم بندازه بیرون

از این افکاری که نمیتونم ازشون خلاص شم، متنفرم



سرت پر شده از صدا.


صداهایی که مدام سرت فریاد میکشن.


صداهایی که خیلی وقتها حقیقت رو میگن ولی جایی توی این جامعه ندارن.


هر روز که میخوای از خونه بزنی بیرون باید باهاش دعوا کنی.


هر روز از زندگیت رو که میخوای بگذرونی باید به جز همه مشکلاتت به جنگی که با خودت شروع کردی نیز ادامه بدی.



باید بهش بگی که وقتی رفتی توی طویله یا به قول قدیمیا همون مدرسه،



وقتی که معلم محترم معارف داره تو چشای تو و بقیه نگاه میکنه ُ و بهتون با وقاحت کامل دروغ میگه ، وقتی با خر فرض کردن شما ها داره گند میزنه به اعصاب و زندگیت، خفه شو،


وقتی ناظم حرومزاده ـتون با وجود این که هیچ چیز از این طویله ای که توش هستی درست نیست به آستین کوتاه تو ، موهای بلند آدم های دیگه و شلوار لی بقیه گیر میده آخر سر بعد از ریدن به اعصابت به احمقی شما میخنده، خفه شو،


وقتی که مدیر جاکـــ.ـش مدرسه با وجود اینکه از همه اینها خبر داره و میدونه چه کثافت خونه ای درست کرده ، تمام فکرش به اینه که وقتی در طول سال اون چند تا ناظر حرومزاده از آموزش و پرورش مزخرف میان تا به این طویله یه نگا بندازن سعی کنه توی اون یه روز بچه ها خوب باشن و همه چی به اصطلاح خوب پیش بره، حرفهای شمارو به پشمای در کونش حساب نمیکنه، خفه شو.



باید بهش بگی وقتی داری به زندگی مزخرف روزمره ـت ادامه میدی،



وقتی توی خیابون میبینه به خاطر کثافت کاری یه عده آدم گنده که توی خیلی چیزا نقش دارن ، خیلی از مردم عادی باید برای به دست آوردن یه لقمه نون دست به چه کارهایی بزنن و جامعه اطرافت چفدر داغون و کثیف شده، خفه شو،


وقتی که میخوای بری دنبال یه مطلبی که از نظر هیچ قانون و اخلاقی هیچ ایرادی نداره ولی اینترنتی که همه جا به عنوان یه منبع خیلی خوب به حساب میاد،هرجاش که میخوای بری فیلــــ.تر هست و کلاً قید پیگیریت رو باید بزنی، خفه شو،


وقتی که با یه نگاه به دور و برت میفهمی اگه بخوای توی این جامعه یه آدم عادی باشی و به حقوق بقیه احترام بزاری مثل یه آشغال زیر دست و پای این جامعه له میشی، خفه شو.



سرم داره از صداهای درونش میترکه



تمام زندگیت شده جنگی که با خودت داری ، خفه کردن صداهای درون خودت.


تو یه آدم خفه ای،



یه آدم مرده.



Someone kick me out of my mind

I hate these thoughts I can’t deny



System Of A Down - Hypnotize - Dreaming



مخلوق یازدهم : عینک دودی

روزهای زندگی از آبی به خاکستری میروند

روزهای زندگی دیگه مثل قبل نیست و همه چیز فرق کرده.


روزهای خوبی که با دیدن چند تا از دوستان و یا حتی خوردن یه شیرینی دلت خوش میشد دیگه گذشته.


دیگه هیچی ، هیچ احساسی در تو بوجود نمیاره.


به قولی مثل یه سیب زمینی شدی.


مثل این میمونه که یک عینک خاکستری رنگ به رو چشمات زدی ولی عینکه فقط رنگ رو عوض نمیکنه ، زندگیت رو عوض کرده.


هیچ چیزی برات جذابیت نداره ، خسته شدی.


یه روز به خودت میای میبینی هیچی دیگه سره جاش نیست.


در این بهبوبه ی خاکستری داری به سر میبری که میبنی نه تنها روزات خاکستری شده بلکه یه سری موارد هم داره بهت کمک میکنه تا زودتر قاطی کنی.


حتی نمیتونی توی روزگار خودت سیر کنی و خلاصه هرکی از راه میرسه یه سیخی تو ماتهتت میکنه.


دیگه هیچوقت شیرینی بهت مزه نمیده ، هیچ وقت نور اون روشنایی قبلی رو برات نداره ، هیچوقت سبزه ها سبز نمیشن دیگه هیچوقت هیچ جمعی دیگه جایی برای تو نداره.




Days Turn Blue To Gray



Machine Head - Through the Ashes of Empires - Days Turn Blue To Gray

مخلوق دهم : همه مخلوقات من

اگر نمیتونم آزاد باشم ، مرگ میتونه منو با خودش ببره

من مثل تو نیستم ، من برای مرگ درست شدم


این مخلوق شامل عکسهایی میشه که من برای  تمام مطالبی که اینجا گذاشتم کشیدم.

همه طرح هارو رو هم قبل از شروع کردن این وبلاگ کشیدم.

فقط مخلوق اول طرح نداره.

فقط یه خواهشی دارم ، اول مطالب رو بخونید.


بازگشت روزگار یا چرخش زندگی


حقیقت یا ذهن مزاحم


جهنم دوست داشتنی من ، بدن خودم


جناب ، حق بنده رو که خوردید چه مزه ای بود؟!


‌چند لحظه گوش کن.


نزن آقا نزن...


کسی میتونه به من یه دلیل بفروشه؟!؟


معلم محبوب من



Death can take me if I can't be free

I'm not like you I'm a dying breed



Five Finger Death Punch - War Is The Answer - Dying Breed

مخلوق نهم : معلم محبوب من (ای جووووووووون)

اول از همه بگم که دوستان اشتباه نکنید این مخلوق هم برای خودش شعر داره اما به خاطر اینکه شعرش رو اکثراً شنیدید و معنیش رو میدونید دیگه به همون شعر اخر متن اکتفا کردم.


راستش شر و ور های زیاد برای گفتن دارم چونکه این طویله ما هم درش باز شده و ما از صب داریم توش به در و دیوار میدیم ، ولی این مطلب راجع به یک موجودیست که فکر کنم به احتمال زیاد به اخر سال نکشیده باهاش دعوام بشه.


لطفاً مخلوق قبلی را مطالعه فرمایید.


صبح یکشنبه ، خسته و بی حوصله ساعت 9 از خونه زدم بیرون که برسم به طویله.

میدونستم امروز معارف داریم معلمش هم نمیدونستم کیه ولی یه چیزیه خوب میدونستم اونم اینکه نه با این درس نه با معلماش هیچ وقت نتونستم کنار بیام.


خلاصه زنگ اول گذشت ُ ما داشتیم توی کلاس به در ُ دیوار میدادیم که به قول یارو گفتنی امد به سرم از انچه میترسیدم.

بلـــــــــه ، معلم محترم که چه عرض کنم مرتیکه ی حرومزاده ی لاشی که به عنوان معلم ما بود ، همون ناظممون بود.


موضوع به قدری هضمش برام سخت بود که داشتم دنبال یه داروی مسهل میگشتم تا تخلیه کنم این کله صاب مرده رو اما مگه ایشون امان میداد!؟!!؟


پشت سر هم شر و ور بود که بهم میبافت.


بعد از اعلام کردن اینکه شاگردان محترم باید با وضو سر کلاس من حاضر بشوند (O_o) شروع کردن از داستانهای خودشون که با خوندن بعضی از سوره ها چگونه مشکلاتشون به طرز پیچیده ای حل شده و چگونه با توکل در روزهای سخت زندگی همچو شیر مردی سختی هارو کنار گذاشت.


فقط دلم میخواست از جام بلند شم بگم اگه اونجایی که تو قراره بری اسمش بهشت ـه من جهنم هم از سرم زیاده.


خلاصه که شر و ور گوییهام رو کم کنم ، ولی باور کنید اگر 30 ثانیه سر کلاس این حیوون بشینید از زندگی سیر میشید.


معلم یه زمانی یه شآن و شخصیت بالایی داشت ولی برای ادم ها امسال این حاضر نیستم برینم.


مطلب راجع به ایشون زیاده اگه تونستم بر گشادیتم قلبه (یا غلبه) کنم براتون میزارم.




Teacher leave us kids alone

Hey! Teacher! Leave us kids alone!



Pink Floyd - Another Brick In The Wall - Another Brick In The Wall Part.2